«دشمنى چون مار يا چون نعش؟»

پرینت
بازدید: 4175

"دشمنى چون مار يا چون نعش؟"

 

 منبع: ماهنامه ایران فردا، شماره ۶۰، آبان  ۱۳۷۸

 

صدور تضاد به خارج از جناحهاى صاحب قدرتِ درون نظام و "دشمن سازى" به قصد سرپوش نهادن بر اختلافات داخلى از جمله شيوه‌هاى شناخته شده و بس كاربر جناحهاى قدرت خصوصاً جناح راست بوده است. بدين مضمون كه هرگاه تضادهاى درونى رو به اوج مى‌گذارد پروژه خلق يا بزرگ‌نمايى يك تضاد خارجى در دستور كار غوغاسالاران حرفه‌اى و تمرين كرده قرار مى‌گيرد. در اين چهارچوب هر زمان كه به هر دليل به "استكبار جهانى" و "دشمنان قسم خورده بين‌المللى" استراحت مى‌دهند، در داخل به دنبال يك تضاد قابل پرورش روانه مى‌شوند تا سيبل مشتركى براى گلوله‌باران تمامى‌ناپذير آماده كنند. جريان راست و بويژه بخش سركوبگران از همان روز نخست تهاجم سبعانه به كوى دانشگاه و مكيدن خون نسل نو در صدد برآمدند تا به قصد انحراف افكار عمومى از عوامل اصلى، گروههاى خارج از مدار قدرت را طراح و مسبب واقعه معرفى كنند تا آنجا كه "عوامل اطلاعاتى" دو اركان صبح و عصر تمام‌وقت در جستجوى شناسايى طراحات "فرضى" و اعضاى "ميليشيا"ى نهضت آزادى برآمدند.

در طول دو هفته گذشته نيز نشريات مختلف جريان انحصار و سركوب اعم از اركان‌هاى "نظامى"، "اطلاعاتى" و "سياسى" آن طى پروژه مشتركى نيروهاى "ملى - مذهبى" را در سيبل قرار دادند. ارگان نظامى، جنگ با آنها را بدون آتش‌بس خواند، ارگان اطلاعاتى از "تلاش سازمان يافته آنها براى برهم زدن مرز خودى - غيرخودى" با درشت‌ترين تيتر صفحه اول خبر داد و ارگان سياسى نيز آنها را به "مار در آستين دوم خرداد" تشبيه كرد و سپس آنها را "نعش" نام نهاد. گرچه بسيار قابل پيش‌بينى است كه تهاجم ارگان‌هاى سه‌گانه عليه نيروهاى ملى - مذهبى همچنان دنبال شود و سمپاشى‌ها به عنوان يك مشغله يا فراتز از آن به عنوان وظيفه تشكيلاتى ادامه يابد اما توجه طراحان و كارگزاران جريان انحصار و سركوب مى‌بايد به چند نكته جلب شود:

جامعه ايران با گذر از سالهاى تيره ۷۵-۶۰ به دوران نوين حيات سياسى - اجتماعى خود وارد شده و در اين مرحله كه تقابل "افكار" و نه "قوا" از ويژگى‌هاى آن است، زيست به دور از خشونت را جستجو مى‌كند. كار براى واژگانى چون "جنگ بدون آتش‌بس" كه همچنان بوى خون مى‌دهد جدا از آنكه حاكى از تمايل به بازگشت به روياى شيرين سالهاى پس از ۶۰ است و دست‌نيافتنى، تهوع جامعه بيزار از خشونت را نيز برمى‌انگيزد.

جريان حافظِ "مرز مقدس" خودى - غيرخودى مى‌تواند براى حراست هرچه بيشتر از آن، "نيروهاى حافظ مرز" بيشترى را تدارك ببيند و متمركز كند. اما اين جريان بايد دريابد مرزبندى كنونى جامعه ايران مرزبندى كهنه و نو و در ذيل آن مرزبندى استبداد - آزادى است. مرزى كه بس فراتر از مرز خودى - غيرخودى بر سر تصاحب انقلاب و قدرت سياسى است. در اين موقعيت، مكان و منزل همگان در دو عرصه كهنه و نو در حال مشخص شدن است. چه منزلى كه از آن بوى "نا" و "خون" مشام آزار شود و چه منزلى كه از آن عطر طراوتِ حيات و مدارا برانگيزد.

قدرت همچنان پيشكشِ "طالبانِ" تشنه آن. نيروهاى ملى - مذهبى نه "مار در آستين" دوم خردادى‌ها و نه "نيروى سوم" ى كه مترصد فرصتى در كشاكش جنگ قدرت دو نيروست، مى‌باشد. ماهها پيش از آنكه ارگان سياسى جريان انحصار به خطر "نيروى سوم" هشدار دهد، يكى از شاخص‌ترين عناصر اين جريان با ادبيات خاص خود چنين افاضه كرده بود كه اگر ما - دو جناح قدرت - به جنگ با يكديگر مشغول شويم، "دزد سوم"ى از فرصت استفاده خواهد كرد.

يادداشت نويس ارگان سياسى جريان انحصار كه به هنگام حضور در تريبونهاى دانشگاهى بس تلاش مى‌كند تا خود را "انتلكتوئل مذهبى" و "شبه دموكرات" وانمود سازد، نيك است كه توجه كند كه واژه "نعش" نُقل دهانِ دلالان اتومبيل و مال‌خرها عضو خانواده محترم واسطه - دلال است، خانواده‌اى كه سرمايه‌دارى عقب‌مانده تجارى را "پدرخوانده" تاريخى خود تلقى مى‌كند. گرچه نشريه "شامگاهى" سالهاست كه امكان "فرهنگى" آن خانواده محسوب مى‌شود اما نمايش روشنفكرىِ يادداشت نويس با به كار بستن اصلاحات نازل‌ترين اعضاى خانواده، متناقض است. يادداشت نويسى كه سخنان "رهنمودى" خويش در خرداد ۷۸ در چهارمين اردوى انصار از زمينه‌سازهاى ذهنى حمله به كوى دانشگاه محسوب مى‌شود باز نيك است كه دقت كند متانت برخورد از جمله ويژگيهاى بارز نيروهاى ملى - مذهبى بوده و هست و تنزلِ عكس‌العملى آنها در مواجهه با لمپنيسم رايج و دُرافشانى‌هاى وى و ديگر همفكرانش، محقق نخواهد شد. اما نكته آخر آنكه روند حركت جامعه ايران در مرحله تقابل تاريخى كهنه و نو روشن خواهد كرد كه كدام تفكر به مدفن سپرده خواهد شد.

 

* این مقاله در نشریه‌ی ایران فردا، بدون درج شهید هدی صابر منتشر شده است.