« این طرح به محلات محروم سیستان و بلوچستان رفت تا مجموعه آموزشهای مهارتی و اجتماعی را براساس نیاز و تقاضای محل به منظور تجهیز و آمادهسازی ذینفعان اصلی برای دستیابی به کسب و پیشه و شرایط زیست بهتر ارایه کند. چنین است که میتوان گفت هدای آرماندار، اصولی محکم داشت و برای حفظش گاه «تشر» هم زد. ارزشها در آرمانش باقی نماند. با همه سرزنشها آرمانها در زیستش به روانی جاری بود و با همه داشتههای خویش از تبار خاکیترین مردمان زمان خویش بود. بینام و بینشان، بیادعا، با مردم و در میان مردم، اما گاه تنها، مهرشان حراج همگان».
فیروزه صابر
منبع: روزنامه شرق، شماره ۱۵۵۱، سه شنبه، ۲۳ خرداد ۱۳۹۱
هدیصابر فعال سیاسی و اجتماعی که سال پیش ما را تنها گذاشت و رفتن را به ماندن ترجیح داد، اقداماتی چشمگیر و قابل تامل را در دوران کوتاه اما پر بار عمرش انجام داد؛ اقداماتی که با نیمنگاهی به آنها به ارزش و مقدار آن مرد صبور و بزرگ میتوان پی برد. فعالیتهای هدیصابر از چند منظر قابل ملاحظه است و هر یک یادگیریهای فراوانی را دربر دارد. اقتصاد، اجتماع، سیاست، تاریخ، قرآن و ورزش عرصههایی است که او از طریق پژوهش، آموزش و ترویج توانسته است یادگارهای پراثری را به جای بگذارد.
از جمله آنها در حوزه فعالیتهای اجتماعی میتوان به اجرای دو طرح «توسعه مهارتهای پایه» و «تشکیل گروههای کارآفرینی و آموزش بانکپذیری» در سکونتگاههای غیررسمی زاهدان از خردادماه سال ۱۳۸۸ اشاره کرد. هدف اصلی طرح، توسعه مهارتهای پایه توانمندسازی و ظرفیتسازی جوامع هشتگانه سکونتگاههای غیررسمی شهر زاهدان (شیرآباد، کریمآباد، کارخانه نمک، باباییان، مرادقلی، چلیآباد، پشت گاراژ و پشت فرودگاه) به منظور ارتقای سازماندهی، بهبود و توسعه مدیریت شهری و سازگار با اولویتهای محلی مناطق مورد نظر بود. به عبارت روشنتر، هدف که ۹۰۰ نفر از ساکنان سکونتگاههای غیررسمی زاهدان (با تاکید بر زنان و جوانان) با کسب مهارت و آموزشهای فنی و حرفهای بر قابلیتهایی دست یابند تا بتوانند برای خود در بازار کار محلی یا شهر زاهدان فرصتهای شغلی و درآمدزایی ایجاد کنند.
این طرح سه استراتژی را همزمان دنبال کرد: یکی توسعه کمی، دیگری توسعه کیفی و آخری توسعه آیندهنگر.
هدی سیر مطالعاتی و اجرایی طرح مهارتآموزی با همکاری اعضای تیم طرح را در سه مرحله به اجرا درآورد:
اما طرح تشکیل گروههای کارآفرینی و آموزش بانکپذیری در سکونتگاههای غیررسمی شهر زاهدان هم با هدف تاسیس و توسعه گروههای محلی خودیار، کارآفرین، اجتماعمحور و خودگردان به منظور کسب صلاحیت برای دسترسی به خدمات مالی خرد و ایجاد کسب و کارهای کوچک به مدیریت هدیصابر به مرحله اجرا رسید. رویکرد نظری بر پایه مشارکتجویی و توانمندسازی استوار شده و میل نهایی آن ظرفیتآفرینی اقتصادی برای ساکنان کمدرآمد سکونتگاههای غیررسمی زاهدان با مدل اجرایی بانکداری پیوندی و تشکیل گروههای خودیار بود. در رویکرد اجرایی، مدل تاکید بر پسانداز و ارتقای توانمندیهای اعضای گروه، از اولویت برخوردار بود. در پی اجرای این طرح مراحل «مطالعه»، «طراحی نقشهراه»، «فراخوان تشکیل گروهها»، «ایجاد گروههای خودیار» و «بانکپذیر شدن گروهها» در این طرح طی و در چارچوب آن گروههای خودیار تشکیل شده و با توانمندسازی و ظرفیتسازی، زمینه برای بانکپذیر شدن آنها فراهم شد.
هر گروه متشکل از ۱۵-۱۲ نفر از اهالی محلات هدف بود که نسبت به هم اعتماد داشته و مراحل بانکپذیر شدن (پسانداز درونگروهی، اعطای وامهای درونگروهی و دریافت وام از بانک) را با هم طی میکردند. در این گروهها از ضمانت زنجیرهای به جای وثیقه استفاده میشد. با اشاره به دو پروژهای که هدیصابر در سیستان و بلوچستان انجام داد، میتوان اینطور توضیح داد که این دو طرح با هدف اتصال نیروی کار به بازار کار به اجرا درآمدند. طرح توسعه مهارتهای فنی با ارتقای مهارت نیروی کار به اشتغالپذیری آنان میانجامید و زمینه را برای ورود به بازار کار فراهم میکرد. به این ترتیب اجرای این دو طرح که توسط هدیصابر انجام میشد و اجرایش از سوی او ناتمام ماند به ایجاد نتایج زیر منجر شد:
در واقع همانطور که در متون مدون طرح هدیصابر آمده بود این طرح به محلات محروم سیستان و بلوچستان رفت تا مجموعه آموزشهای مهارتی و اجتماعی را براساس نیاز و تقاضای محل به منظور تجهیز و آمادهسازی ذینفعان اصلی برای دستیابی به کسب و پیشه و شرایط زیست بهتر ارایه کند. چنین است که میتوان گفت هدای آرماندار، اصولی محکم داشت و برای حفظش گاه «تشر» هم زد. ارزشها در آرمانش باقی نماند. با همه سرزنشها آرمانها در زیستش به روانی جاری بود و با همه داشتههای خویش از تبار خاکیترین مردمان زمان خویش بود. بینام و بینشان، بیادعا، با مردم و در میان مردم، اما گاه تنها، مهرشان حراج همگان.