مراسم چهارمین سالگرد شهادت هدی صابر برگزار شد

مراسم چهارمین سالگرد شهادت هدی صابر روز جمعه بر سر مزار این شهید در قطعه 100 بهشت زهرا برگزار شد. آغاز این مراسم با پخش آیاتی از قرآن کریم بود. در ادامه، فیروزه صابر، خواهر شهید صابر ضمن خوشامدگویی به حاضران به نمایندگی از خانواده صابر و همسر و فرزندان هدی صابر و گرامیداشت نام شهدای خرداد از سهراب و ستار گرفته تا شهدای پیش از انقلاب، و تجلیل از تمام آزادگان دربند از جمله نرگس محمدی، علیرضا رجایی، ناصر هاشمی راد، رویین عطوفت، سعید مدنی، عبدالفتاح سلطانی، مصطفی تاجزاده و تبعیدی به ناحق، احمد زیدآبادی آزادی تمام آنان را خواستار شده و از مقاومت و صبوری آنها و خانواده‌هایشان تجلیل کرد.

سپس امیر طیرانی، دوست صمیمی و همراه شهید صابر از کودکی تا دوران پایانی زندگی وی، به عنوان نخستین سخنران بحث خود را آغاز کرد. طیرانی در سخنان خود، کارهای تحقیقی هدی صابر را همه و همه در جهت توسعه ایران و رهایی مردم ایران و آزادی و سربلندی کشور ایران عنوان کرد؛ آن‌چیزی که امروز مصداق عمل صالح است. طیرانی تصریح کرد هدی آخر سر هم بر سر ایمان، ارزش‌ها و آرمان‌هایش جان داد. وی صابر را مصداق آیه‌ی شریفه‌ی «ان‌الذین قالوا ربّنا الله ثم استقاموا» خوانده و افزود: امیدواریم خداوند او را در جوار انبیاء و اولیای خودش محشور گرداند. طیرانی در ادامه گفت، این مهر هدی به عنوان انسان عامل به مسائلی که گفته شد را خدا در دل ما افکنده و ان‌شاءالله اهداف و آرزوها و آرمان‌هایش پایدار بماند.

طیرانی در پایان به تلاش کسانی اشاره کرد که می‌خواهند نسل آرمان‌دار مبارزات انقلابی ایران تروریست بخوانند و موج‌هایی که در جامعه می‌آید و می‌رود و تلاش‌هایی که برای زدودن ارزش‌هایی که بدانها معتقدیم صورت می‌گیرد، را گذرا خواند: «فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثال».

***

امیرخسرو دلیرثانی، هم‌بندی هدی صابر در آخرین زندان وی و همراه او در جریان اعتصاب غذا، دومین سخنران مراسم بود که در بحثی با عنوان «منشی برخاسته از ایمان» نگاهی به منش هدی صابر در بند ۳۵۰ داشت. وی نخستین ویژگی منشی هدی صابر در زندان را «احساس مسئولیت نسبت به محیط اطراف و همبندیان» عنوان کرد و گفت: احساس تعهد و مسئولیت همراه با آگاهی و دقت نسبت به محیط اطراف و اطرافیان یکی از ویژگی‌های چشم‌گیر مرحوم هدی صابر بود که در رفتارش نمود عینی داشت. همه کسانی که به‌عنوان ورودی جدید وارد بند ۳۵۰ می‌شدند هدی در کمتر از ۴۸ ساعت سراغ آنان می‌رفت و از وضعیت و حکمشان می‌پرسید و اگر نیاز ضروری داشتند برطرف می‌کرد و با آنان قرار می‌گذاشت که چند دقیقه‌ای از وقتشان را به صحبت با او اختصاص دهند و در موعد مقرر سر قرار حاضر می‌شد و سعی می‌کرد از جزئیات پرونده آن‌ها و علت آمدنشان به زندان و در مرحله بعد گرایش‌های فکری و سطح علاقه و انگیزه‌شان مطلع شود و اگر با مشکلاتی در زندان یا بیرون از آن مواجه‌اند تا حد امکان کمکشان کند.

دلیرثانی از «تلاش برای ایجاد وفاق و همدلی در بند» به عنوان دومین ویژگی منشی هدی صابر یاد کرد و در توضیح این ویژگی گفت که هدی برقراری ارتباط با گروه‌های مختلف سیاسی حاضر در زندان و ایجاد یک گفتمان مؤثر با آن‌ها و فراهم کردن زمینه مساعد برای ایجاد همدلی هرچه بیشتر میان آن‌ها را هم جزء وظایف اصلی خود می‌دانست به‌طوری‌که جلسات متعددی با نمایندگان گروه‌های اصلاح‌طلب حاضر در بند و همچنین با زندانیان دهه ۶۰ که مجدداً به زندان آمده بودند برقرار می‌کرد و سعی داشت موضوعات مهم و اساسی را که در ذهن داشت با آن‌ها مطرح کند و حتی نقد مشترکی از عملکرد گذشته آن‌ها و فعالیت‌های مشترکی که احیاناً خودش و یا نیروهای ملی مذهبی همراه با آن‌ها به انجام رسانده بودند داشته باشد.

دلیرثانی ثمره تلاش‌های پیگیرانه صابر به همراه تعداد دیگری از همبندیان را تشکیل کمیته‌ای برای نوشتن آیین‌نامه بند ۳۵۰ توسط شورای بند عنوان کرد که مرحوم هدی نیز یکی از اعضای آن کمیته بود و انصافاً هم برای نوشتن آیین‌نامه و دقت در جزئیات و کامل و جامع بودن آن حداکثر تلاشش را کرد.

دلیرثانی همچنین از «دقت و توجه به اعمال مشی دموکراتیک در همه امور» به عنوان دیگر ویژگی منشی هدی صابر یاد کرد و در توضیح گفت که به‌عنوان کسی که چند ماه با او هم‌اتاقی بودم تأکید بر روش‌های دموکراتیک در تصمیم‌گیری‌های ریزودرشت و پایبندی متعصبانه به تصمیمات جمعی را در رفتار ایشان بارها مشاهده کردم. ازجمله اینکه ما در اتاق یک، دفتر‌ی داشتیم که خلاصه تصمیمات جلسات عمومی اتاق را که معمولاً هفته‌ای یک‌بار و گاهی به‌ضرورت بیش از آن تشکیل می‌شد یادداشت می‌کردیم و مصوبات جلسات معمولاً ملاکی برای اداره امور اتاق بود اما به دلیل پراکندگی این تصمیمات پیش می‌آمد که میان اعضای اتاق و یا مسئول اتاق با تعدادی از هم‌اتاقی‌ها در اجرای مصوبات اختلاف‌نظر درمی‌گرفت هدی با تشکیل چند جلسه این نظر را به تصویب اعضای اتاق رساند که از مجموعه مصوبات آیین‌نامه‌ای برای اتاق تنظیم شود که روی یک برگ کاغذ نوشته شده و در معرض دید عموم گذاشته شود تا در صورت بروز اختلاف مورد استناد قرار گیرد. این کار به کمک چند نفر با صبر و حوصله انجام شد و آیین‌نامه‌ای در سه صفحه تنظیم شد که مجدداً به رأی گذاشته شد و پس از تصویب نهایی روی دیوار نصب شد. این آیین‌نامه به لحاظ اصولی به حدی منظم و جامع بود که حتی روش تغییر در مفاد آن هم در آن ذکر شده بود و تا مدت‌ها بعد از شهادت هدی هم مورد استفاده جمع قرار گرفت، به‌طوری‌که آیین‌نامه اتاق یک در بند زبانزد شد.

«حساسیت در انجام وظایف جمعی و امور مشترک در مورد خود و دیگران» و «احترام به پیش‌کسوتان و تلاش برای حفظ شان و جایگاه زندانی سیاسی» دیگر محورهایی بود که دلیرثانی در سخنان خود پیرامون منش هدی صابر به آنها اشاره کرد.

دلیرثانی در پایان این سوال را که مدت‌ها ذهن وی را مشغول کرده بود با حاضران مطرح کرد که آیا آن اعتصاب غذا که منجر به شهادت هدی صابر شد درست بود و آیا حضور و وجود هدی صابر در جمع و اطرافیان که مانند شمع روشنایی می‌بخشید بهتر از این نبود که وی جانش را در جریان این حادثه از دست دهد؟ دلیرثانی تصریح کرد: بعد از مدت‌ها اندیشیدن، نکته‌ای به ذهنم رسید: همان دعایی که هدی در نمازش پس از شهادت هاله و تصمیم به اعتصاب غذا با خدا مطرح کرد و از او خواست که به بهترین شکل ممکن این اعتصاب را خاتمه دهد، تحقق یافت؛ چرا که شهادت هدی، بعد از شهادت هاله و بعد از درگذشت مهندس سحابی، در کنار هم در تاریخ ایران زیباترین شکل ممکن بود برای اینکه نام هدی در کنار این دو تن قرار بگیرد و یک تابلوی سه‌نفره شکل بگیرد که واجد همان عنوانی باشد که هدی در کتابش ذکر کرده: «سه هم‌پیمان عشق»؛ تابلویی که برای همیشه بر تارک تاریخ ایران درج و جاودانه، و سرمشق و الگویی برای همه کسانی که پیرو این راه هستند، شد؛ و این شایسته‌ترین پاداش برای یک عمر زندگی اصولی و بااخلاق برای هدی همین بود.

***

سخنران بعدی مراسم، ندا شمس بود؛ از همکاران هدی در پروژه حاشیه‌نشینان زاهدان که هنوز آن پروژه را رها نکرده است. ندا شمس سخنان خود را با نام «رفیق رهگشا» آغاز کرد و گفت یکی از شانس‌های بزرگ زندگی‌اش تحقق اولین تجربه کاری با آقای صابر بوده که در کلاس‌های دکتر ستاریفر با آقای صابر آشنا شده و به عنوان همکار ایشان در موسسه خانه نواندیش مشغول به کار شده است. وی افزود: آشنایی با آقای صابر دریچه دیگری از زندگی را به روی من باز کرد و به من نشان داد انسان تا چه می‌تواند تاثیرگذار باشد. وی سپس از تجربه خودش در همکاری با آقای صابر در پروژه زاهدان پرداخت. وی جدی بودن هدی صابر را از ویژگی‌های وی خواند که در آغاز برای وی که در زندگی‌اش این‌گونه نبوده، خیلی دشوار بوده است.

این همکار هدی صابر به اهمیت دادن به تک‌تک ‌انسان‌ها از سوی هدی صابر و شخصیت دادن به تمام 900 نفری که در طرح کارآفرینی در حاشیه‌ها زندگی می‌کردند اشاره کرد و گفت: ما هنوز به اتکای حمایت انسانی و اعتمادی که ایشان بین این افراد ایجاد کرد، داریم پیش می‌رویم.

وی از زمان‌شناسی هدی صابر و جدیت در خصوص عدم تاخیر در قرارها به عنوان ویژگی دیگر صابر یادکرد که سبب شد همکاران طرح نیز در زمان‌بندی زندگی خود تحول ایجاد کرده و وقت‌شناسی دقیقی پیش بگیرند.

وی موفقیت طرح زاهدان را به واسطه حضور جدی هدی صابر و نگاهی که به انسان و توسعه داشت، دانست و شاخص موفق بودن طرح را افتخار مسئولان دولتی به این طرح به عنوان طرح توانمندسازی خواند.

***

سخنران پایانی مراسم نیز آقای محمد رضایی، از دوستان هدی صابر بود. وی عنوان بحث خود را «چرا سخن گفتن از هدی دشوار است؟» قرار داده بود که گزیده‌ای از آن را در ادامه می‌خوانیم:

«سخن گفتن درباره‌ی هدی دشوار است. نه فقط به خاطر احساسی که در نبودن او داریم بلکه بیشتربه ‌خاطر دشواری توضیح بینش، روش و منش او است که با روح زمانه‌ی ما ناسازگار است و حتی در تقابل با آن قرار دارد. روح زمانه‌ی ما، پرورش‌دهنده‌ آدمهای میان‌حال و میان‌مایه است. آدم‌هایی که همیشه و همه‌جا در میانه می‌نشینند و در وسط می‌‌ایستند و با تئوریزه کردن آن، مصیبتاین میان‌حالی و میان‌مایگی را تا مرتبه‌ی فضیلت برمی‌کشند. و قائلین به آن اجر میبینند و در صدر می‌نشینند.

در چنین زمانه‌ای هدی نقّاد خودش و اطرافیانش است.آنان که طعم تازیانه‌ی نقد هدی را چشیده‌اند می‌دانند که او در نقدش چقدر«بی‌رحم» بود، اما «استدلالی»، «مؤدب» و البته «مشفق». برای هدی نقد از نقد خودش شروع می‌شد و در این نقد آنچنان بر خودش سخت می‌گرفت که قابل تصور نبود. این هدایِ نقاد البته برای زمانه ما وصله ناجوری است و برای همین سخن گفتن درباره‌اش دشوار!

باز از منظری دیگر روح زمانه ما پرورش‌دهنده آدم‌هایی است که همه چیز را «زود»، «زیاد» و«بی‌دردسر» می‌خواهند. آدم‌هایی که در تمام عمرشان منتظر خوردن سنگی به تخته‌ای هستند تا شاید بدون آنکه هزینه‌ای بدهند به «نام» و «نان» و «نوا»یی برسند. بزرگترین پراتیک زندگیشان «نق زدن» است و دشنام دادن به عالم و آدم. اما هدی در چنین زمانه‌ای می‌داند که بی‌مایه فطیراست. «وقت‌گذار» است. «مال‌گذار» است و «جان‌گذار»، «فسفرمی‌سوزاند». به «راه‌حل» می‌اندیشد. نق نمی‌زند، نقد می‌کند. راه‌حل می‌دهد، مسئله حل می‌کند. این هدی برای این زمانه مظهر یک نسل منقرض شده است که فقط به درد موزه‌های باستان‌شناسی می‌خورد. در مواجهه با این زمانه چگونه می‌شودهدی را توضیح داد.

از زاویه‌ای دیگر روح زمانه‌ی ما پرورش‌دهنده آدم‌هایی است که بین اندیشه وعملشان پیوندی نیست. آدم‌هایی که هیچ نیازی نمی‌بینند که همانگونه که می‌اندیشند عمل کنند. آدم‌هایی که می‌توانند تمام عمر از اخلاق بگویند و بنویسند اما ضرورتی برای اخلاقی زیستن و اخلاقی عمل کردن احساس نکنند می‌توانند در توصیف دموکراسی حرفها بزنند وصفحه‌ها سیاه کنند اما در زندگی‌اشان پشیزی برای دموکراتیک زیستن و دموکراتیک عمل کردن ارزش قائل نشوند. می‌توانند مدام از گفتگو سخن بگویند اما دیگران را اساساً به رسمیت نشناسند.

در چنین زمانه‌ای هدی از آن آدم‌هایی است که در تراز اندیشه‌اشان زندگی می‌کنند. اندیشه وعمل برای هدی نه دو امر مجزا که هر کدام می‌تواند مستقل از دیگری باشد، که کلِ در هم تنیده‌ای است که در یک رابطه کاملا متقابل و دوسویه معنی می‌یابد.

اندیشه هدی در عملش متبلور است و عملش تجلی اندیشه‌اش است. هیچ مغایرتی در کار نیست اما در زمانه‌ای که مغایرت اندیشه

خلاصه آنکه در زمانه‌ی بی‌پرنسیپی، بی‌اصولی و باری به هر جهت زیستن و میان‌حالی و میان‌مایگی هدی مظهر آن «ارتدکسیِ نقادِ رادیکالِ نابی» است که تمام وجوه هستی ما را به چالش می‌کشد. از خانه تا محل کار و تحصیل و جامعه و چنین هدایی را البته خیلی‌ها دوست دارند یک‌جوری دست به سرش کنند تا دست از سرشان بردارد.

در چنین زمانه بی‌الگویی هدی برای ما یک الگو است. یک میراث است و همچون هر میراثی منبعی برای الهام‌گیری. الهام از او در «وقت‌گذاری»‌اش، در «مسئولیت‌پذیری»‌اش، در «آرمانخواهی»‌اش، در «معلمی»‌اش، در «مؤسس بودن»‌اش، در «نقد بی‌رحمانه خود»‌اش، در «مرزبندی»‌اش، در «تأکید بر خودسازی و برخورد با خصلت‌ها»‌یمان، در «محاسبه توان»‌اش وعمل بر اساس آن در «راه‌حل دادن»‌اش و«مسئله حل‌کنی»‌اش، در استعدادش در «جمع‌بندی» و ضرورتی که برای آن قائل بود و در «زندگی تراز اندیشه»‌اش.

و ما تا وقتی ندانیم کجائیم ونسبتمان با دیگران چیست، تا وقتی نخواهیم سختی الهام‌گیری از او را تجربه کنیم و تا وقتی مقهور روح زمانه‌امان باشیم، در هر ظرفی به همان شکل درمی‌آییم و با هر حرکتی می‌لغزیم و بدیهی است در چنین وضعیتی سخن گفتن و سخن شنیدن از هدی دشوار خواهد بود. هدی همچون آیینه‌ای تمام قد از اکنون تا همیشه در برابر ما ایستاده است و ما تنها اگر خود بخواهیم می‌توانیم خودمان را در او ببینیم و ضعف‌هایمان را بشناسیم و از قوت‌هایش درس بگیریم. هدی همچنان با ما خواهد ماند اگر دشواری «زیستن چون او» را به جان بخریم».

***

مراسم با توزیع یادنامه چهارمین سالگرد شهادت هدی صابر در میان حاضران و قرائت فاتحه جمعی به یاد و نام هدی صابر و تمام شهدای خرداد و درگذشتگان از جمله مهندس سحابی و وحید میرزاده و نیز دعا برای بهبودی و شفای محمد بسته‌نگار خاتمه یافت و به حاضران اعلام شد که در روز چهارشنبه 27 خرداد 1394 از ساعت 16 تا 18.30 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی برنامه‌ای با موضوع «منش اقتصادی مصدق» برگزار خواهد شد که طی آن فیلم مستندی از زندگی و منش مصدق که توسط هدی صابر تهیه شد به نمایش درآمده و دکتر فرشاد مومنی، دکتر محمد ستاریفر و مهندس لطف‌الله میثمی نیز د ر رابطه با منش مصدق به ایراد سخنرانی خواهند پرداخت. 

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی اخبار، رویدادها، گزارش‌ها
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد