پرینت
بازدید: 3735

منبع: وب‌سایت کلمه ـ 27 خرداد 1390

بسم رب الشهداء الصدیقین

صبر صابر در سکوتی سررسید

عاشقانه از قفس او پرکشید

شهادت هُدی رضازاده صابر را در زندان به خانواده صبور و داغ‌دار و بویژه به خانم فیروزه صابر همراه و همپای برادر، و همه رهروان صدیق و جهادگران راه اسلام رحمانی ،تسلیت و تبریک عرض مینمایم. اگرچه نیک میدانیم که رهروان راه آزادی و رهایی انسان‌ها از غل و زنجیر و صیرورت بسوی الله را مرگ طبیعی نشاید و هدی صابر نیز از اینگونه انسانها بود.

از آنجا که هُدی پیوسته دغدغه مردم، دین و منافع ملی و فداکاری در راه آنها را مد نظر داشت با حرکت و تلاش در این راه وجودش را وسعت می‌بخشید و روز به روز از خاک بسوی آسمان و آسمانی شدن صعود می‌کرد.

انسجام فکری وحافظه وسیع و قوی درزمینه پژوهش های دینی و تاریخی وبهره‌گیری از آموزه‌های استادش مهندس عزت‌الله سحابی همراه با عشق و محبت فراتر از همه نسبت به او را از دیگر خدمت گزاران به ایران زمین متمایز می‌سازد. استادی که ثمره عمرش هاله سحابی نیز در راه اعتلای وطن جان شیرین بر سر پیمان با خدا و مردم گذاشت..

غم آسیب‌های اجتماعی و سیاسی لحظه‌ای او را از اقدام دور نمی‌ساخت. ملت ایران زحمات وتلاش او را در گسترش آموزه‌های قرآنی ـ تاریخی، و کارآفرینی را فراموش نمی‌کند. همگان می‌دانند انس با قرآن و عشقش به انسانیت در او موتور حرکت دائمی برای سالم‌سازی جامعه در ایران زمین ایجاد کرده بود . مشغله‌های کاری فراوان او را از حرکت باز نمی‌داشت.

اما همه این‌ها از نظر حاکمیت برای او جرم تلقی می‌شد و بالاخره بدون آنکه اقدامی خلاف قانون یا دین یا مردم در او مصداق داشته باشند، در مردادماه سال ۱۳۸۹ او را به زندان افکندند و بلاتکلیف و بی‌گناه او را در بند کردند . زیرا او چون شیرمردی بود که نه تنها حاضر نبود وطن را ترک کند بلکه معتقد بود ظالمین را باید بیرون راند.

او در قبال ظلمی که به خاندان عزت‌الله سحابی و شهادت مظلومانه هاله رفته بود با تصمیم به اعتصاب غذا به عنوان آخرین حربه مبارزه در زندان توسط او و هم رزمش امیر دلیر ثانی بکار گرفته شد، تلنگری به حوادث ناگوار تشییع جنازه مهندس سحابی و شهادت فرزندش درجامعه زدند واین ظلم بزرگ را آشکارتر ساختند.

بالاخره کالبد رنجدیده ی صابر تاب از کف برید و با حمله‌های قلبی روبرو شد. او ماموران بیداد را بارها از درد قفسه سینه و حمله قلبی آگاه میکند. اما در به اصطلاح درمانگاه زندان بجای درمان ، با ضرب و شتم مأمورین ظالم و بی‌انصاف نسبت به زندانی که ضعف جسمی او را فراگرفته است ، روبرو می‌شود. آنها قدرتشان را به رخ بیماران و زندانیان دربند می‌کشند و قهقهه مستانه پیروزی در سکوت زندان سر می‌دهند. غافل از انکه بزدلان تنها در تاریکی می‌خندند.

بهر روی زندانبان او را پس از حدود شش ساعت بعد از وقوع حمله قلبی به بیمارستان منتقل می‌کند حال آنکه کالبد صابر دیگر بنای ماندن در این سرای بیداد را نداشت و با طعم شهادت جان درگرو لقای حق می‌گذارد . عجبا که باز هم این فراغ را به خانواده‌اش اطلاع نمی‌دهند و بطور اتفاقی، راز مرگ این عزیز افشا می‌شود .از این‌رو ملت ایران خواهان رسیدگی عادلانه به پرونده شهادت هدی رضازاده صابر است . آنها بدانند پرونده این شهادت و دیگر همراهان پرگشوده عاشق همواره مفتوح خواهد بود و از یادها نخواهد رفت.

روحش همراه با رحمت الهی شاد و راهش پررهرو باد.

 

مسیر جاری:   صفحه اصلی در نگاه دیگراننامه‌ها، بیانیه‌ها و پیام‌های تسلیت
| + -
استفاده از مطالب سایت با ذکر ماخذ مجاز می‌باشد