منبع: روزنامه شرق ـ 15 دی 1395
روزنامه شرق این روزها که بحث اعتصاب غذا از سوی نمایندگان مجلس و شورای اسلامی مطرح شده است، به سراغ فیروزه صابر رفته و درباره هدی صابر و روند درگذشت او پرسیده است که در زیر میخوانید:
قبل از اعلام اعتصاب، نامهای به ما نوشته بود و دلایل و چگونگی اعتصاب غذایش را عنوان کرده بود. فردِ مسلمانی بود که نمیخواست از راه اعتصاب غذا جان بدهد؛ میخواست به روشی مسالمتآمیز، اعتراضش را به مرگ هاله سحابی نشان دهد. برایمان توضیح داد اگر به خاطر اعتصاب غذا حالش بد شود، اعتصاب را خواهد شکست؛ اما تا زمان مرگ، همچنان در اعتصاب غذا به سر میبرد.
هدی بعد از واقعه تلخی که برای هاله سحابی رخ داد، دست به اعتصاب غذا زد. در دیداری که با او داشتیم، برایمان توضیح داد به خاطر حضور در زندان نمیتواند به شیوهای جز اعتصاب غذا اعتراض خود را به این واقعه نشان دهد. به خاطر دارم روز دوشنبهای با او ملاقات داشتیم و از او درخواست کردیم به دلیل ملاحظات سنی، این اعتصاب را خاتمه بدهد؛ اما او برایمان تشریح کرد که اعتصاب غذایش دقیقا به چه صورت است و گفت در این روزها، دکترها معاینهاش کردهاند و مشکلی برای ادامه اعتصاب غذا ندارد. او در اعتصاب غذا، آب، شکر و نمک میخورد و همه اینها را به دقت در همان نامه توضیح داده بود. اهل جنجال یا رفتار غلوآمیز نبود که بخواهد طوری باشد و به شکل دیگری خود را نمایش دهد.
علت مرگ سکته قلبی بود، اما وقتی فوت کرد، هنوز در اعتصاب غذا به سر میبرد. همانطور که میدانید، برای سکته قلبی یک وقت طلایی هست- حدود دو ساعت – که اگر بیمار دیرتر از این زمان به بیمارستان برسد، درمان با مشکل مواجه میشود. او را به بیمارستان مدرس برده بودند و ما در جریان نبودیم. بعد از طریق خبرهایی که این طرف و آن طرف آمده بود، متوجه شدیم چه اتفاق هولناکی افتاده است.
در ملاقاتی که با او در زندان داشتیم از اتفاقی که برای هاله سحابی پیش آمده بود، بهشدت متأثر، برافروخته و نگران بود. پرسوجو میکرد که چرا این اتفاق افتاده. خودش به ما در همان ملاقات گفت چند روز است اعتصاب غذا را شروع کرده. حالش خوب بود و میگفت ورزش میکند. من گمانم این است که بر اثر فشاری که در نتیجه اعتصاب غذا به او وارد شده بود، سکته کرده... اینها را همان زمان همبندهای هدی در زندان مستند کرده و شهادت دادند. به این خاطر به حرفهای آنها استناد میکنم که خودمان آنجا نبودیم و خبری در این باره نداشتیم.
خیر، ما هدی را در سردخانه دیدیم.